وجدان...


متاسفانه بعضی ها هستند که :

بی غذا، دو ماه دوام می آورند ؛

بی آب، دو هفته ؛

بی هوا، چند دقیقه ؛

و امــــا

بی وجدان خیییییییییییییییییییییییییییییییییییییلی...

انسانیت...

ازمرگ نترسید

ازین بترسید که تا زنده اید

چیزی درون شما بمیرد

بنام انسانیت...

رفتن...

بــــرای ِ هــر کـس کـه رفــتـنی سـت،
فــــقـط بــــایــــد ..
کنــــار ایــستــاد ..
و ..
راه بـــــاز کـــــرد!
بــه هـمـیـن ســـادگــــی!

بود....

"هست" را اگر قدر ندانی

میشود "بود"

و چه تلخ است اگر "هست"

کسی بشود "بود"


مرد هم قلـــ♥ــب دارد....

مرد هم قلـــ♥ــب دارد....

فقط صدايش...

يواش تر از صداي قلب يک زن است....

مرد هم در خلوتش براي عشق گريه ميکند....

دانستن...


ﮔﺎﻫﯽ... ﻓﻘﻂ ﺍﺯ ﮐﻞ ﺩﻧﯿﺎ...

ﺩﻟﺖ ﯾﮑﯽ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ...

ﻭ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﯽ... ﺗﺎ ﺍﺑﺪ ﻫﻢ ﮐﻪ... ﺧﺪﺍ ﺧﺪﺍ ﮐﻨﯽ...

ﺑﻪ ﺩﺳﺘﺶ ﻧﻤﯽ ﺁﻭﺭﯼ...

ﻣﯽ ﺩﺍﻧﯽ ﮐﻪ... ﺑﺎﯾﺪ ﺑﮕﺬﺍﺭﯼ ﻭ ﺑﮕﺬﺭﯼ!!...

ﻭ ﭼﻪ ﺳﺨﺖ ﺍﺳﺖ... ﺍﯾﻦ ﺩﺍﻧﺴﺘﻦ..!.!


سکوت...

سکوت کن !

بگذار بغض هایت سربسته بمانند

گاهی سبک نشوی ،

سنگین تری ...........


ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺯﺩﻥ...


ﺗﺎ ﺑﺨﻮﺍﯼ ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﺗﻮﺿﯿﺢ ﺑﺪﯼ
ﭼﺮﺍ ﺣﺎﻟﺖ ﺧﻮﺏ ﻧﯿﺴﺖ ...

 

می گذری...

می‌گذری. دست تکان می‌دهی. نمی‌بینم.

در من سال‌هاست دیگر

پنجره‌ای روو به خیابان باز نمی‌شود!

همین...

دلم یک کوچه می خواهد بن بست...

بارانی نم نم...

ویک خدا...

که کمی باهم راه برویم...

همین...

سوزناک ترین حرف...


شــک نکــــن ...!
" آینــــده ای " خواهـــم ساخت که ,
" گذشتــــه ام " جلویــــش زانــو بزنــــد
قـــرار نیـــســــت مــــن هــــم دلِ کس دیـــگری را بســــوزانم ...!
برعـــــکــــس کســــی را که وارد زندگیــــم میشــــود , آنـــقـــدرخوشبختش می کنــــم کـــــه ,
به هـــر روزی که جــای " او " نیـستـی
به خودت "لعنـــت " بفـــرستـی !!

هیس...


هیس… حواس تنهایی ام را با خاطرات باتو بودن پرت کرده ام…بگو کسیحرفی نزند… بگذار لحظه ای آرام بگیرم…



hiss

خسته نباشی........


میکشم ، میکشی ، می کشد …


هر ۳ میکشیم اما


او ناز تورا …


تو دست از من …


و من …


برو.....


وقتی بنا را بر رفتن گذاشتی…

تو با هر سیب کرم خورده ای وسوسه میشوی …

پس همان بهتر که نباشی …

برو …
 !

خاطره...

خاطره یعنی...

یک سکوت غیره منتظره...

میان خنده های بلند...

ترس

تــــمام ترسم از این است که یک شب ... بـــخواهی به خوابم بیـــایی و من بیـــدار نشسته باشم

ابرها...

ابــــرهـا

 گـاهـی پـرنــده مـی شوَنــد

 گـاهـی شکـل هـای دیگــــر

 و گـاه گـاهـی کـه بـه نُـدرَت

 شبیـه ِ مـن مـی شوَنـد

 مـی بـارنــــد

تو.........

 مـن سپـــرده ام

 تـا خـــون بهـــــای مــــرا

 از تــو نگیـــــرنـد

 مـن داشتـــم مـی مُـــــردَم

 کــــه تــو مــــرا کــُشتــــی

تکرار...

از این تکرار ساعتها
از این بیهوده بودنها
از این بی تاب ماندنها
از این تردیدها
نیرنگها
شکها
خیانتها
از این رنگین کمان سرد آدمها
و از این مرگ باورها و رویاها
پریشانم …
دلم پرواز میخواهد !

اندوه...

انـدوه که از حــد بگــذرد جایش را میدهد به یک بی اعتنایی مـزمـن!

دیـگه مـهـم نـیـســت بـودن یا نـبـودن! 

دوست داشتن یا نـداشتن!

دیگه حسی تو رو به احساس کردن نمی کشاند! 

در آن لحظه فـقـط در سکوت غـرق میشـی

و فقط نـگـاه میکـنی, نـگــــــــــاه…..!

حواست به دلت باشد...


ﺣــــﻮﺍﺳﺖ ﺑـﮧ ﺩﻟﺘــ ﺑﺎﺷﺪ . . .ﺁﻥ ﺭﺍ ﻫـ ــﺮﺟﺎﯾـﮯ ﻧﮕــﺬﺍﺭ!

ﺍﯾــﻦ ﺭﻭﺯﻫــﺎ ﺩﻝ ﺭﺍ ﻣﯿــﺪﺯﺩﻧﺪ . . .

ﺑــﻌﺪ ڪﮧ ﺑﮧ ﺩﺭﺩﺷـــﺎﻥ ﻧـﺨــﻮﺭﺩ

ﺟـﺎﯼ ﺻـــﻨﺪﻭﻕ ﭘـﺴﺘـــ

ﺁﻧــ ــﺮﺍ ﺩﺭ ﺳﻄﻞ ﺁﺷـــﻐﺎﻝ ﻣﮯ ﺍَﻧﺪﺍﺯﻧﺪ !

ﻭ ﺗــﻮ ﺧﻮﺑــ ﻣـﯿﺪﺍﻧﮯ

ﺩﻟﮯ ﮐﻪ ﺍَﻟﻤﺜﻨﮯ ﺷﺪ! ﺩﯾــﮕﺮ ﺩِﻟــــ ﻧﻤـﯿﺸﻮﺩ....

زن..


  زن

  گـاهـی سـعــی مـی کـنـد ،

  مـردانـه بـازی کـنـد !!!

  مـردانه کـار کـنـد ...

  مـردانـه قـدم بـردارد

  مـردانـه فـکـر کـنـد

  مـردانـه قـول دهــد

  امـا هـر کاری هـم کـه بـکـنـد

  زن اســت !!!

  احـسـاس دارد

  لـطـیف اسـت

  یـک جـا عـقـب مـی نـشـیـنـد و مـحـبـت تـو را مـی خـواهـد

  زن اسـت دیـگــر ... !




ستاره ها...


شمردن ستاره ها سخت نیست .


  اگر تو بگویی . . .


  به اندازه ی ستاره ها دوستم داری !

!!!

 محبت زیادی همیشه آدمهارا خراب میکند

گاه آدمهامیروند نه برای اینکه دلیلی برای ماندن ندارند

بلکه آنقدرکوچکندکه تحمل حجم بالای محبتت راندارند...!

کجای؟

گنجشکانی که رد تو را دیروز
درخت به درخت
و خیابان به خیابان
دنبال کرده‌اند
خدا می‌داند چه دیده‌اند
که جیک‌شان دیگر
در نمی‌آید!

در هیاهوی زندگی دریافتم چه دویدن هایی که فقط پاهایم را از من گرفت ،

در حالیکه گویی ایستاده بودم !

چه غصه هایی که فقط به غم دلم حاصل شد،

 در حالیکه قصه کودکانه اى بیش نبود !

دریافتم کسی هست که اگر بخواهد میشود و اگر نخواهد نمی شود !

به همین سادگی …

احمق...

 
یادتون باشه
"فقط" تا یه جایی صبور دیده می شین
و از اونجا به بعد...احمــــــــــق !
 



ما بدهکاریم
به یکدیگر
به تمام دوستت دارم هاى ناگفته اى
که پشت دیوار غرورمان ماندند
و ما آنها را بلعیدیم
تا نشان دهیم منطقی هستیم!!!


همیشه در سختی ها به خودم میگفتم:
"این نیز بگذرد"...
هنوز هم میگویم،
اما حال میدانم آنچه میگذرد عمر من است نه سختی ها .!!